گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
مرو به خانه ارباب بیمروت دهر
که گنج عافیتت در سرای خویشتن است
بسوخت حافظ و در شرط عشقبازی او
هنوز بر سر عهد و وفای خویشتن است
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آینهها در مقابل رخ دوست
گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت
در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست
عاشق چه کند گر نکشد بار ملامت
با هیچ دلاور سپر تیر قضا نیست
در صومعه زاهد و در خلوت صوفی
جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست
ای چنگ فروبرده به خون دل حافظ
فکرت مگر از غیرت قرآن و خدا نیست
در حسرت موجم ، باران کفافم نیست
درمان درد من ، باران ِ نم نم نیست . . .
اس ام اس زیبا برای باران
باران ، یا دوشِ آب ، چه فرقی میکند؟
وقتی عاشقی ، زیرِ هیچکدام ، آواز نخواند . . .
اس ام اس زیبا برای باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
اس ام اس زیبا برای باران
چشمهای من از دوریت کنون مثل آسمان بارانیست
ابرها میبارند و آرام میشوند اما چشمهایم می بارند و بیقرار تر میشوند
کاش تا ابرها آرام نشده اند بیایی
اس ام اس زیبا برای باران
باز باران آمد
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟
نیک بنگر!
چه تفاوت دارد . . .
اس ام اس زیبا برای باران
خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی . . .
اس ام اس زیبا برای باران
علم ثابت کرده که شکر در آب حل میشه
پس هیچ وقت زیر بارون نرو ، چون شیرین ترین دوستم را از دست می دم !
اس ام اس زیبا برای باران
باران که می بارد تو در راهی / از دشت شب تا باغ ِ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز / با ابر و آب و آسمان جاری
تا عطرِ آهنگ تو می رقصد / تا شعر باران تو می گیرد . . .
اس ام اس زیبا برای باران
باران رحمت خدا همیشه می بارد
تقصیر ماست که کاسه هایمان را برعکس گرفته ایم!
اس ام اس زیبا برای باران
قطره بارون ممکنه کوچک دیده بشه ? اما یک گل تشنه ? همیشه منتظر باریدنشه
یک اس ام اس ممکنه ساده برسه ? اما قلب فرستندش خیلی به یادته . . .
اس ام اس زیبا برای باران
چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند
اس ام اس زیبا برای باران
حس میکنم روی صورتم دنیا چکه میکند
حس میکنم قطره قطره, نم نمک عاشقم میکنی
بارون که میبارد هوا تر میشود تا تو چشمک بزنی
بارون که میبارد باز با ترانه یا باز بی ترانه من عاشق تر گریه میکنم و رو به آسمان فریاد میزنم
دوستت دارم
اس ام اس زیبا برای باران
وقتی دلم برات تنگ می شه میرم پشت ابرها زار زار گریه می کنم
پس یادت باشه هر وقت بارون میاد دل من برات تنگ شده . . .
اس ام اس زیبا برای باران
باران از راه رسید ، عشق را دوباره در مزرعه ی خالی تنم پروراند
زندگی را در آسمان آبی چشمم حس کرد ، ناگهان پایییز عشقم از راه رسید
آری رفت ولی هنوز قلبم برای اوست
اس ام اس زیبا برای باران
مرا چه باک ز باران
که گیسوان تو چتری گشوده اند
مرا چه باک ز مرگ
که بوسه های تو پیغام های قیامند
بدرودهای تو
تکرارهای سلامند
اس ام اس زیبا برای باران
تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
اس ام اس زیبا برای باران
بارون و دوست دارم هنوز / چون تو رو یادم میاره
حس می کنم پیشه منی / وقتی که بارون می باره
مجموعه کامل جملات و اس ام اس های بارانی و بارش باران
آه ، باز هم باران …
باران که می بارد دلت را محکم بچسب
زیر باران دل به اشاره ای می رود …
باران بهانه ای بود که زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی …
کاش نه کوچه انتها داشت نه باران بند می آمد …
باران می خواهم …
آنقدر شدید که من و تنهاییم را با خودش بشوید و ببرد
گاهی باران همه دغدغه اش باغچه نیست
گاهی از غصه تنها شدنش می بارد
مثل باران خاطراتت ماندنیست
لحن پر مهر صدایت خواندنیست
گرچه ما اندک زمانی در کنارت بوده ایم
تا ابد مهر و وفایت ماندنیست
چقدر این صدا برایم آشناست
صدای هق هق گریه های آسمان را میگویم صدای بارش باران را…
بارها آنرا از اعماق وجودم شنیده ام صدایی است که
رنگ تنهایی دارد بوی فراق و درد دوری
خاطراتی که زیر باران داشتیم
شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتیم
هیچ گاه نباید به اجبار خندید گاهی باید با نهایت آرامش گریه کرد
لبخند بعد از گریه از رنگین کمان بعد از باران هم زیباتر است
می روم
به کجا؟
نمی دانم
حس بدی ست بی مقصدی!
کاش نه باران بند می آمد
نه خیابان به انتها می رسید
بعد باران نگاهم آفتابی شو
رنگین کمان دیدنت را دوست دارم
باران ببار
ببار بر سر همه آنان که ایستاده اند زیر آسمان تنهایی ها
در زندگى نه گل باش که اسیرخاک شوى
نه باران که به خاک بیفتى
خاک باش که گل از تو بروید و باران به خاطر تو ببارد
همچون باران باشیم
رنج جدا شدن از آسمان را
در سبز کردن زندگی جبران کنیم
دیر آمدی باران
آن روز که منتظرت بودم
دعا کردم بیایی ناز کردی
امروز که نمیخواهمت آمدی
آمدی تا تنهاییم را یاد آور شوی ؟
باران که میبارد
دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افـتم
بدون چتر ، من بـغض می کنم ، آسمان گـریـه . . .
دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند…
امروز عجیب؛ بی واژه؛ بی حصار… ؛
می خواهمت…
دمش گرم ، باران را می گویم …
به شانه ام زد و گفت :
خسته شدی ، امروز تو استراحت کن ، من به جایت می بارم . . .
به باران دل نبند
که هر چهار فصل دیوانهات خواهد کرد
اگر ببارد ، از شوق
اگر نبارد ، از دلتنگی …
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و
لغزان است
وگر دست محبت سوی کسی یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک
چو دیدار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
مسیحای
جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان
بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
تگرگی نیست ، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ،
بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است
سلامت
را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است
عکس کودکی جمشید مشایخی و پدرش
املت املت گوجه املت گوجه فرنگی املت املت گوجه املت گوجه فرنگی املت املت گوجه